نمی دونم چرا هی تند تند پنج شنبه میشه؟
تا به خودم می آم می بینم پنج شنبه شده
چه تفاوتی هست ما بین شنبه با پنج شنبه؟
برای من در قدیم روز جشن و رهایی بود
در اکنون وقت نگه داری شده برای پایان راه
هر چه به پنج شنبه می رسم کنتر می اندازه، یک هفته دیگه هم گذشت
حالا این که در همین زمان باقی چه فیلی هوا می کنیم؟
نمی دونم که اگر نباشیم کی بناست فیل ها رو هوا کنه؟
صبح تا شب از در خونه به زور درمیآم
آدمهم که نمیبینم
با همه اینها چهار چنگولی بهش چسبیدم
با خودم باشه تا همینجا هم کافی یا شاید هم زیادی بوده
اما ذهن هرگز کوتاه نمیآد
اصولن وقت نگهدار همهی زندگی همین ذلیل مرده است
گرنه که شب میشه، روز میشه
و برای دوح چه تفاوتی خواهد داشت که این توالی شب و روز کجا بند منیآد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر