ای خدا منو بکش
واااااااااااااااااای
جونم رو بگیر و تمومش کن
وااااااااااااااااای خدا مردم
پس کوش؟
چرا زنگ نمیزنه؟
چرا نمیآد؟
آآآآآآآآآآآآآآآاای. جیغ و زنجه موره
خودم رو میگم
از گذشتههای دور میگم
همون روزگارانی که عاشق میشدم
تا حالا فکر کردی سی چی آدمها آویزون هم میشن؟
من یکی از اون گیرههای جهان بودم که یا گیر نمیشد یا
کنده نمیشد
خودخواه بودم تا دلت بخواد
حسود انقدری که دلت رو بزنه
و خشمگین تا جایی که زدم و پدر خودم رو درجاده درآوردم
نماد کامل خودخواهی در عشق
پس سهم من چی؟
پس تنهایی من چی؟
منه من چی؟
عشق من چی؟
و در نهایت زار میزدم، زار
فریاد میکشیدم فریاد انقدری که دلت رو بزنه
ته همهاش اسمش چی بود؟
عاشقانههای منه ذهنی
عاشق شدی؟
مبارک.
کلاهت رو بنداز هوا.
سوت بزن شادمان باش بالاخره یکی هست که تو رو به شوق بیاره؟
حتا تصورش
اما نه.
این برای هم هرگز کافی نبود
من میخواستم.
همهاش رو .
با پوست و استخوان
یک اسارت
اسارتی وحشتناک
زیرا که عاشق شده بودم
خب ایی چه عشقیه که تو خون یارو رو در شیشه کنی؟
نذاری نفس بکشه. محکم به تو چسبیده باشه و ....
و این چنین بود که کشف کردم
عشق ویروسی بیش نیست
ویروس خودخواهی و سر منشعش ذهن
من همیشه فکر میکردم باید عاشق بشم.
زیرا همه دخترکان کلاس یکی داشتن
و این عشق چی بود هم نمی دونستم. فقط میخواستم از سایرین عقب نمونده باشم
و این چنین من به دام عشق گرفتار شدم
خدا را شکر که عمرش زیاد نپایید و به کل عشق از دل و ذهن افتاد
اما یادم میآد به احوال آن روزگارم
همهاش منفی
همهاش انتظار
انتظار اونی که بنا بود خوشبختم کنه و زندگیم بدل به افسانه بشه
زیرا از دور فقط شاهد افسانههای عاشقانه بودم
کلی منتظر بودم دلم بشکنه مثل باقی دخترها داریوش گوش بدم
به خیابون نگاه کنم و گریه کنم
فقط از روی دست دیگران نگاه کردم و اسم هیچ کدام عشق نبود
هزار سال از عمرم گذشت و عشقی نبود به جز خودخواهی و فرمایشات هورمون
in kheili jaleb bood: "کلی منتظر بودم دلم بشکنه مثل باقی دخترها داریوش گوش بدم"
پاسخحذفقاااااااااااااااااااااااااااااسم ما جز کپی برداری و انتظار چه کردیم؟
حذف