۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

زیر گذر، قیامت



مگر هر رویایی باید تهش شیرین رویایی باشه؟
اصولن کی و چه‌طور ما رو با رویاها آشنا کرد؟
  اولین نشانه‌اش رو در قرآن دیدم
نشون به اون نشون که بعد از مرگ می‌ری یه بهشتی، .... هـــــــــــــــــــــــــــــین
از اکنون به آینده‌ای محال جست زدیم
و آموختیم ،
زندگی نه در اینک که در فردایی بعید است
اما کی اینه قرآن رو به گوشم خواند؟
از بی‌بی‌جهان آغاز تا کلاس دینی و بانو والده که برای هر ادای ما یه آیه از جیب‌  بیرون می‌کشید
برای دامن کوتاه، یکی .
برای یقه باز، یکی ،
برای موهای افشان، یکی
برای شوخی با بچه‌ریزه‌هایی که دوستان اخوی بودن و.... الی آخر
و ما آموختیم یه خدایی هست که در آینده خدمت تمامی اعمال ما و پدرجد نامردان رو در می‌آره
و ما زنبیل گذاشتیم و مقیم شدیم سر گذره آینده
هی منتظر موندیم تا پدر هر کی بدی کرده رو دربیاره
مگه می‌شه آدم بدی کنه و خدا پوزش رو نزنه؟
الکی که خدا نشده
دنیام که بی‌حساب و کتاب نیست



تا وقتی ما جرات کردیم و اون کتاب مقدسی رو که اگر با دست کثیف لمس می‌کردی، سوسک می‌شدی
اگر به غلط تلفظ می‌شد، باید جواب گوی اون دنیا باشی و ...... چه و چه رو از روی طاقچه برداشتیم
حالا ماییم و گفته‌های حقیقی کتاب
فهم خودم از ماجرا
نه آینده‌ای بود و نه اون حرف‌های بی‌بی‌جهان
تازه کتابی که فقط از فرعون و جنگ و گناه و جهنم پر بود
یک‌باره نه گذاشت و نه برداشت، اختیار امور رو به گردن خودم گذاشت
خدایی که در فردا جایی نداشت
با آدم کاری نداشت
فقط اومده بود تا در ما خدایی کنه

حالا کی جواب‌گوی توهماتی که از کودکی در مغزم شده، خواهد بود
میل به آینده
رویاهای فردا و پس فردا
در جایی که تنها حقیقت موجود برای او اکنون است نه آینده




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...