بعد از دو سه روز با این یکی وارد صندوق نامه خواستم بشم
گفته: پسورد
ما دادیم.
گفته : نه. حالا باید کد تائید بدی
گوشی به شارژ اون اتاق
تا برم و کد رو ببینم و برگردم؛ میبینم. پیغام داده که:
هنوز کد رو دریافت نکردی؟
مغزم یخ کرد.
بیپدر!
کم مونده بیاد وسط خونههامون بنشینه؛ گوگل
یعنی فقط بیچاره ما نسل قبل پنجاه که
با کالسکه هم اینور و اون ور رفتیم.
شهرفرنگی هم دیدیم،
شترهایی که اسفند و فروردین بار کود جابهجا میکردن و صدای زنگشون تو کوچهها میپیچید
الاغ با مرام پیاز سیبزمینی فروش محله
حیاط و هشتی، پنج دری و اندرونی هم دیدیم
مراسم تاجگزاری به اتفاق جمیع اهل محل با یک تیوی سیاه و سفید و
چرخ خیاطی دستی، میتونه بهونههامون باشه
افتادیم گیر این تکنو آلرژی و شخص
گوگل
مثل ققنوس میمونه پرنده شانس ، که هزار سال عمر میکنه وخودش رو در آتش میسوزونه ولی با تخمی که از سوخته اش بوجود میاد ققنوس دیگری متولد میشه ، پس جاودانه است .
پاسخحذفخدا رو شکر که ما جاودانه نیستیم
پاسخحذفگرنه تصور کن از هر نفر چه پروندهای زیر بغل داشت