۱۳۹۴ آذر ۸, یکشنبه

خانقاه حاجي شيخ هادي هاشمي سالى ( 46 )



کی می‌دونه چنی دل‌تنگ روزگاران قدیم شدم
شنیدن این اذکار
و ریتمی چنین آشنا
به‌خصوص با حضور شخص شیخ هادی
برای من بی‌نهایت شیرین و دوست داشتنی‌ست
چه حال و روز خوبی داشتم
آخر دنیا بودم
از صبح اول وقت می‌رفتم خونه ژاله تا بوق سگ که یک چهار راه برمی‌گشتم بالا
 هر آن‌چه بودم و کردم و دیدم و سوختم و ساختم و خندیدم و رقصیدم و ذکر گرفتن و چله نشستن تا
رقص عربی در سنین تین ایجی رو دوست دارم
از همه‌اش راضی‌ام
شکل خودم زندگی کردم
هیچ الگویی در پیش رو نداشتم
هی اومدم
چهار چنگولی، پنگولی با سه بازی دو زاری
هر چی بود فقط شکل خودم بود نه هیچ کس دیگه
و ازش راضی‌ام حتا وقت رفتن
هیچ جبری نداشتم، مگر خریت‌  خودم
الهی شکر
رحمت به روحت شیخ هادی که امروز فهمیدم، 
ما هنوز مخلص و هواخواتیم 
در جاودانگی به پرواز باشی استاد رفته




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...