۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه

طاق مطبخ



هیچ چیز در جهان مقدس نیست

گرنه در جهان نمی‌بود
فقط تجربه و شناسایی‌ست
شاید فهم عمل‌کرد ذهن؟
یا هزار چیز دیگه
یکی دو ماه پیش فیلم نوح رو دیدم
از هیچی‌ش خوشم نیومد
زیادی هالیوودی و ..... سیاه و تاریک و اینا بود
از همه بدتر
پیش از طوفان،  نوح سری به جامعه‌ی جنون‌زده بشری می‌زنه
صحنه‌ای هست که خوک بی‌چاره، همون روی هوا زنده زنده تیکه پاره می‌شه و چه جیغ و فریادی بي نوا
شاید اون اوج فهم من از نحوه‌ی تغذیه‌ام شد؟
به هر حال گذشت و مام از یاد برده بودیم تا چهار شنبه و پیک‌برتر محله که رسید دستم
دیدن پیتزا و مرغ کنتاکی بدتر از همه برگ ممتاز و .... اینا کافی بود تا خل بشم
ذهنه رفت زیر جلدم و زیر گوشم ورد گرفت
خب اگه دلت می‌خواد چرا نخوری؟
مگه ترک حیوانی کردی؟ چله نشستی؟ چی؟
خودت دوست نداری کبابی به این اذیذی بخوری
   هی می‌گی بو می ده
منم مثل گربه ای که زیر گلوش رو نوازش کنن هی شل شدم شل شدم
رفتم به سمت رویا
خیلی جدی قصد کردم یک چیزی سفارش بدم  
به هر کدوم که نگاه می‌کردم، تو گویی افتادم وسط کشتی نوح
صدای جیغ خوکه از یک سو،
 بع بع گوسفند بی‌چاره از یمین و بال بال مرغ بی‌نوا از یسار
به کل زد تو کاسه کوزه اشتها 
همون غذای خودمم از گلوم نرفت پایین
از اون روز هم صدای جیغ این‌ها چسبیده با طاق مطبخ




۲ نظر:

  1. بابام جان جاتون خالی اینجا دوستان رو هفته پیش دعوت کردیم به صرف کله پاچه. دروغ چرا شما هم که صبح کله پاچه میل بفرمایید دیگه تا شب نیازی به اشپزی نیست. :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اون‌وقت‌ش که دندون نیش داشتم چند سال یه‌بار دلم کله پاچه می‌خواست
      خالا که دیگه شک ندارم زل می‌زنه توی چشمام و سر می‌ده بع بع بع
      و مطبخ سرای من است
      از آشپزی باکی ندارم
      نمی دونم دیگه چی بخورم؟

      حذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...