این خواب ها برای خودم تا رخ نده جدی نمیشه
برخی، هشدار یا تاثیر ناخودآگاه و برخی خوابهای ذهنی درباره چیزی که طی روزش بهش توجه کردم
همین موجب شد فهم کنم، کاستاندا چی میگه دربارهی رویابینی آگاهانه
همه همینطوریم
کافیه موضوعی طی روز خیلی ذهن رو درگیر کنه
شب دربارهاش خواب میبینیم
برخی هم تصاویری که درحین عبور از زمان مشاهده میکنیم
و صبح فکر میکنیم یه خوابی دیدیم
یا اصلن هم یادمون نیست
زیرا از اول بر این اساس به خواب بینیهامون توجه نداشتیم یا ....
از همه مهمترینش موضوعاتیست که اسمش رو گذاشتم، هشدارهای روح
مانند تصویر تصادفم که صد بار دیده بودم و باور نداشتم
مال منه
خلاصه که خودم به مردن واقعیش فکر نمیکنم
زیرا
اصل تفکر به سیستم ذهنی متصل و مرتبط شده و بیشتر از چیزی که در تمام عمرم، دیدم، خوندم، شنیدم، آموختم و .... اینا راه نمیده که با فکر به جواب برسم
با مرگ هم که نمیشه جنگید
وقتی بنا باشه بیاد میآد و تا حالا هم کسی نتونسته جلوش رو بگیره
بیشتر نگرانم که
چی مونده که هنوز از روی خودم ننداختم
اضافه بار دارم؟
یه چی تو این مایهها و شاید حتا مرگی نمادین، جنبهای از شخصیتی که تا حالا بودم
فقط مطمئنم که هیچی نمیدونم
نوشتم که
سرپایی حساب و کتابم رو با رفقا تمیز کنم
شایدم مردم؟
خدا رو چی دیدی؟
گفتم که نمیدونم
شما هم خودش رو نگران نکن
کی میدونی کی، کی میره؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر