خدایی عجب، عصر و هوایی
این از اون هوا خوشگلاست که دلت براش ضعف میره و
از ته دل میخوای، یکی بیاد و عاشقت بشه
یا تو عاشقش بشی
یه عصر رنگین کمونی که با یه قهوهی شیرین و یک بیسکویت کرمدار
میتونه تبدیل به ضیافتی بشه برای عشاق
اما
اگر این عصر رنگینکمونی هر روز تکرار بشه
انقدر که حس کنی نم کشیدی
اونوقت میشه، هوایی مزخرف تر از لندن
وضعیتی که تقریبا ما در این ایام سال یا ماه شهریور در چلک داریم
هر روز از آسمون سیل میباره و
دیگه ذوقزده نمیشیم
کسی هم کف و هورا نمیکشه و زیر لب غر میزنیم
بازم بارون میآد
اینه که همیشه همه چیز
مثل بارون
در اعتدال خوبه
حتا مهرورزی و عشقولانههای جورا واجور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر