۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه

قالی کرمون

 

بعضی آدم ها مثل غذای کنسروی هستند و از وقتی وارد زندگی،  ما می شن؛ 
تا وقتی که هستند
 تاریخ مصرف مشخصی دارند که مثل بمب ساعتی،
خودش سر وقت وارد عمل می شه و شبیه فیلم  بالاتر از خطر، دوران کودکی
بعد از شنیدن پیام، دود می شن و می ره به تاریخ چه‌ی پشت سر
و خاطرات دیروز
برخی هم نه
مثل یک پکیج استثنایی عمل می‌کنند
وقتی می‌آن تو می‌فهمی ، یکی اومد
طی زمان، هر چه که به پیش می‌ری
بیشتر پی می‌بری که، عجب آنی داره!
و همین‌طور مثل ترشی سیر، هر چه می‌گذره، جاافتاده تر، شیرین و خوشمزه تر و برای انواع مرض 
شفاست
از جمله دوست خوب
یکی مثل بانو مریم
که دیروز  استادوار اومد و 
از میون ابیات، تکرار مکرراتی غیر قابل گفتن
جمع‌م کرد و رفت
بیست سال پیش هم در یک چنین شرایطی ، آقای طاها این‌کار را کرد




لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...