آخرش نفهمیدیم این دله یا شلوار، جین؟
تا حالا فکر کردی چی میشه که این دل تنگ و گشاد میشه؟
داری برای خودتراهت رو میری، میبینی بیربط دلت برای یکی تنگ میشه
حالا این چی میشه که یهوقتی که خیلی تو کار انرزی بودیم
میگفتیم، طرف به یاد ما افتاد، دلمون بیربط تنگ شد
در عصر بیگمانی و ایمانی و بلاتکلیفی بگیم چهطوری یهو دلمون تنگ میشه؟
از صبح اومدم اتاق پریسا دارم عکسهای قدیمی رو میریزم توی کامپوتر
عکسهای پریا، پریسا، خانواده، زمانهای رفته
یهو دلم پیچ خورد و مالش رفت و تنگ شد
برای بچهها
خب حتما سی همینه که میگن دوری و دوستی.
نه؟
وقتی که اینجا هستن، دائم دنبال ایز گرفتنیم
وقتی نیستند، این فقط منم که دلتنگ میشم
خلاصه که دنیای بیربطی شده،
یه نگاه مهربون تو خاطرم نیست
که دل آدم رو به خودش گرم کنه
فکر کنم دل و جین تو یه مایه باشند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر