۱۳۸۷ آذر ۲۸, پنجشنبه

کجام من؟



کف پاهام درد گرفته بس‌که راه رفتم
تو خونه هی راه می‌رم، هی راه می‌رم شاید گم بشم و دوباره پیدا بشم
چرا دنیا و ماجراهاش اون‌طور که فکر می‌کردیم نبود؟
ما غلط فکر کردیم؟
یا از اول غلط فهموندن‌مون
ای خدا نمردیم از خوشی که پس بذار رمانتیک بمیریم
من اصلا هیچ‌جاش رو دوست نداشتم و فکر می‌کردم همه اونا رو من خواسته بودم
در حالی‌که من گم بودم چطور می‌شد من بمونم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...