۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

نجابتش منو کشته



خب اگه این نبودیم که کار به انقلاب خیابانی نمی‌کشید
به قاعدة چشم چشم دو ابرو و دماغ و دهن یه گردو بیشتر نمی‌رسید
امروز که پس از مدت‌ها مجالی شد به یک توفیق اجباری نائل بشم، یکی از این سینمایی‌های مفرح ذات، عهد طاغوت را دیدم
همون‌ها که فاصلة خادم تا خائنش چهار انگشت بود و با یه چارقد کف دست فاصلة طبقاتی‌ش هویدا
بین دختر نقش اول و یا " آرتیست" دوشیزه خانم، پوری بنایی تا دختر نقش دوم خانم ابراهیمی امروز یا کتایون دیروز. فاصلة فرهنگی فقط چارقد خانم کتایون بود که مشکل نجابت و خانمی آن زمان را با دامن‌های مینی جوپی حل می‌کرد
دختر شیکه مینی جوپ بی چارقد
و بلافاصله به محض عفت و نجابت با یه تیکه روسری موضوع دامن ول چارقد
با هم حل می‌شد.
حالا از چادرهایی که بیست بار باد داده می‌شد و دامن‌های یه‌وجب پایین کمر حرفی نمی‌زنم

۱ نظر:

  1. سلام خانم کاریابی
    کتاب شما بسیار کار با ارزشی است و من به شما تبریک فراوان می‌گویم
    با امید موفقیت روز افزون شما در پناه حق
    حمید

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...