یادش بخیر. یه روز نمیدونم در کدام کانال تیوی از دستشون در رفته بود و دو تا لبی جلوی چشم این طفلان مظلوم گرفته شد
پرسیدم، چی شد؟
دایه جان قدسی که روحت شاد باد، پیشدستی کردی و با لهجة کرمانشاهی گفت:
« به خانومه نفس مصنوعی داد»
خدا میدونه تا مدتها از بوسیدن میترسیدم و هنوز هم از بوسه بهم احساس خفگی دست میده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر