مدتی بود صدایی از گربههای محل در نمیاومد با خودم فکر کردم ، نه که راسته این بدبختا رو همبرگر میکنند؟
آخرین خبر چند ماه پیش بود که دنبال جفت بودن و محل رو حسابی شلوغ کرده بودن
گربه نرها به لات بازی و مادهها هم به طنازی
الان صدای یکی از این مادهها در اومد که رنگش پیامش زنگی داشت بدین مفهوم که
خانم وارد درد زایمان شده و ما بازم باید از این باب یه دو سه روزی ناله و فریادهای بیوقتهی تا صبحش را تحمل کنیم
اگه فکر موشهای قد الاغ خیابان شریعتی نبود
شاید دعا میکردم همهشون سر زا برن
وای خاک بهسرم
دیدی چه قدر شبیه لوکرسیا بودم نه؟
پس پا بده مام اهلشیم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر