دیشب تا بعد از سحر هم خوابم نبرد و گرفتار رمز گشایی بودم
عرض میکنم
ما که بیچاره شدیم با این اخبار قیامت و جنگ هستی و همانگونه که در کتاب آمده، قیامت بارها براقوام گوناگون تجربه شده
مثل قوم عاد، ثمود، سودوم گمارا و ............. بهقول متجددین آتلانتیس
اما موضوع اینام نیست
الان بحث داغ گپ هستهای است و کیک زرد، که خودش یعنی آخر خطر
موضوع مرگ نیست. من هم الان هم برای مرگ حاضرم
یعنی در این بهجا مانده از باورهای ریزو درشتی و نسبتهای رنگین کمانی که رنگی از آن نبینی
ما موندیم و چار دیواری، حال چه تهران یا هر جا
پس هر لحظه تشریفش را آورد برای من یکی قدمش سر چشم
اما همهی ثروت دنیا را بدن هم حاضر نیستم از پس چنین حکایاتی زهر آلود من باشم و جهان ویرانه شده باشه
حتا حاضر نیستم محلهام ویران بشه
یا تفکر مرگ گروهی کابوسی بیش نیست، در نتیجه امیدوارم قراره هر اتفاقی بیفته من نباشم تا مثل این چند روزهی گذشته، تحمل حمل اینهمه انرژی مرگ و نابودی همنوعانم را ندارم و انرژیهای منم آلوده شده و احوالم خوش نیست
یعنی میشه ما باشیم و از چنین بلایایی زیر و زبر نشیم؟
یادش بخیر زمان جنگ بعد از وضعیت سفید یه نفس راحت ميکشیدیم که،
شکر بخیر گذشت
البته این خیریت برای ما بود که سفید را میشنیدیم
نه بدبختهای زیرآوار مانده
اوه........... ولش کن خاطرات جنگ حالم را خراب میکنه برگردیم به سوژهی دیشب
در سورهها وقتی علائم قیامت خوانده میشه از ذرات خاک که به هوا بلند میشه، تا راه افتادن کوه و خاموشی خورشید .......... همه به نوعی به بمب هستهای تعبیر میشه
اما ...................
بیا پست پایین اینطوری طولانی میشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر