ای خدا جون
از دست این بیپدرای اینگیلسی که تو امریکان
این رو همیشه دایی جان محمد میگفت. البته نه با این ریتم و آهنگ. او میگفت، غصه زندگی رو نخور دایی، بگو گور پدر هر چی اینگیلیسی تو آمریکاس
حالا مام همون که داییجان میفرمود
والله این داستان بستر سازی برای پذیرش قیامت و موعود از باب جنگ هستهای
ما رو آسیمه سر کرده
باور کن
همین الان سگ بدبخت همسایه که سال به دوازدهماه یادم میره اینجاست، دهان مبارکشش را به رسم نژادی گشود وق و وقی ممتد و چند دقیقهای ما را مهمان نمود
باور کن قلبم داشت از دهن و گوشام میزد بیرون
بهخدا راست میگم.
زنگ زدم سرکار خانم والده گفتم، این سگه صداش در نمیاومد
ببین از کی داره پارس میکنه؟
البته پرندهای روی هوا برنخاست. اسبی هم دم دست نبود که شیههای بکشه
ولی شاید پارس سگه، نشونهی زلزله بود
هوشیار باش
بعد به خودم خندیدم و گفتم
خاک بهسرت با این همه دل و قوه و قلوه و .... اینای نداشتهات
راست راستی پاک باورمون کردن انواع و اقسام لوح ششم شکسته و
اختیار از دست طبیعت جسته
و ماه رفته
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر