اينم از امروز
اونم از ديروز
هر دو رفتنياند، همچون من و تو که عاقبت خواهیم رفت و تنها حقیقت موجود
اکنون و تاثیریست که بر لحظات در حین عبور از دیروز به فردای ما میذاره
گو اینکه همه را فراموش میکنیم و به شرایط عادت میکنیم
مانند عادت من به چای احود عطری صبحگاهی ک اگر نباشه، روزم پنچر خواهد بود
حالا اینکه پیش از ورودم به این جهان صبحگاهان چه میل میفرمودم الله اعلم
لابد گریههای از تولد به بعدم برای دوری از عادات پشت سر یوده؟
نمیدونم اگر روز چای احمد عطری نباشه من چهطور زندگی کنم؟
یه وقت شیونهای نوزادی هم لابد گم کردهای ، عادتی، یه چیزی پشت سر بوده که با جیغ بنفش حیات ترک شده؟
چمیدونم والا
عادت بد کوفتیه
مثلا همین چای احمد عطری
از عصر بیبیجهان بساط چای ما بود یک سماور یک قوری
بعدهها تکنوآلرژی و .... فلان و اینا سماور آب رفت و بر اجاق گاز نشست
قوریهای چینی هم که از باب شیکی جای خودش را به پیرکس داد
فکر میکنی در این تحول چه رخ داد؟
فاجعه
باور نمیکنی؟
قبل از آمدن دخترک یک عدد قوری چینی خرید به قیمت 18 هزار تومان، خدا لعنت کنه باعث و بانیش رو
مگه چیه قوری؟
گل چینی ندارم، گرنه یه مشت میزنی گود میشه، سرش رو میکشی لوله میشه
میشه قوری
خلاصه که ما هی چای دم کردیم، هی دم کردیم
نه ر به ر سیاه میشد و نه به این سادگی عطرش میرفت
خب زمان بیبی قوری پیرکس نبود که من ازش یادگرفته باشم چی برای چی خوبه؟
حضرت خانم والده هم که از بدو تولد شیک بود و بعد از بیبی دیگران به رتق و فتق امورش میپرداختند
که نه گمانم هنوز هم بداند تفاوت کتری تا سماور چیست؟
چه رسه به قوری چینی تا پیرکس
چیه؟
حوصله قوری و سماور نداری؟
نمیدونی از چه راز بزرگی حرف میزنم
برای منی که صبحم با چای و تا بستر خواب با چای سرپا ایستادم، مانند تفاوت اکسیژن تا هیدروژن و کربن و اونای دیگه است
یعنی تازه بعد از هزار سال فهمیدم تمام این سالها از عطر و رنگ واقعی چای دور بودم
که قوری پیرکس گند میزنه به چای آدم
و من به چایی شبیه به چای حقیقی عادت کرده بودم و بی اون حتمی میمردم
در حالیکه طعم چای حقیقی فقط در قوری چینی هویدا میشه
و من این همه سال معتاد جعلیات بودم
مثل باورهای رنگ و وارنگم از زندگی، از عشق، از دوستی، مهربانی، انسانیت ...
یا چیزهای دیگر
خوبه که عادت میکنیم
گرنه بعد از جیغ بنفشه حتمی یکی یکی از فراق ناکجا نابود میشدیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر