۱۳۹۲ بهمن ۲۶, شنبه

نترس



از هر چی بترسی سرت می‌آد
ده روزی می‌شه ساختمان بغلی در حال بلزسازی و آرامش را از جمیع ساختمان گرفته
بخصوص واحد من که دیوار به دیوار اتاق خوابم می‌شه
تا پریا بود چنان از خستگی بی‌هوش می‌شدم که صدای بغل بیدارم نمی‌کرد
از وقتی رفته
هم من سگم و هم صداها چندین برابر
از 137 هم آبی گرم نمی‌شه
مملکت شیتیل و زیر میزی بهتر از این نمی‌شه
نتیجه این‌که دیشب در اتاق پریا خوابیدم
از جایی که نقطه ضعف‌ها همیشه بلای جان‌ما شده، این نقطه ضعف هم بی نتیجه نبود
نتیجه این‌که بادی از ناکجا وزیدن گرفته بود و پنجره‌ی رو به خیابان باز و هم‌زمان صدای آژیر نکبت یکی از مغازه‌ها فریاد کشید
ساعت 6 و نیم صبح
یعنی از ساعت دیروز و پریروز هم یک ساعتی زودتر بیدارم کرد
اومدم شاکی بشم افتادم یاد نقطه ضعف و جستی خودم را انداختم از اتاق بیرون
ابتدا چای تازه دم و بعد هم کارگاه
در قرآن می‌فرماید:
شما را به نزدیک‌ترین چیزها شکار می‌کنم
کلی طول کشید تا در تجربیات به نقاط ضعفم رسیدم و در انتها به دخترا
از وقتی پریا رفته، نقطه ضعفم شده نحوه‌ی بیداری از خواب
ترجیح می‌دم خودم بیدار بشم، مثل همه
از این رو حتا پریا وقتی خواب بودم اجازه نداشت نگاهم کنه
زیرا، بلافاصله از خواب می‌پرم
یه مدت هم من بودم و صدای کفتر لاتای بهار که زیر هر شیروانی صدها لانه دارند
در نورگیرما هم کم نه
چند تا شیشه شکستم بماند. وقتی خواب آلوده خودم رو می‌رسوندم به کانال کولری که برش خونه ساختند
و ضربات خواب آلوده‌ای که گاه به شیشه‌ی پنجره اصابت و شیشه می‌شکست
امروز صبح جناب باد نشانم داد
دست از این نقطه ضعفت بردار
منم برداشتم
از این پس هر ساعتی از خواب بپرم،
می‌دونم که هستی نمی‌خواد زمان مانده را در خواب سپری کنم
 می‌زنم به کارگاه


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...