۱۳۹۲ بهمن ۲۰, یکشنبه

هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ



امروز به‌قدری واژگان، تند
تلخ
زشت
تیره و تار
ناامید کننده
شرم آور 
.................................. در ذهنم پرسه می‌زنه
تو گویی نشستم وسط محله‌ی ابلیس نابکار
کار از انواع رنگ چراغ برای روزها گذشته
کار از شکستن باورها گذشته
کار از رسم خوبی
هبه‌ی نیکویی و بخشش گذشته
گذشته
کار از مرزهای ذهنی منه آدم گذشته
کار از باورهای زشت پشت سر هم گذشته
کار نمی‌دونم به کجا رسیده؟

بهتره امروز هیچ ننویسم

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...