۱۳۹۳ تیر ۱۹, پنجشنبه

همه‌ی شما؟


نصف شبی از خواب پریدم
بی معطلی به این می‌اندیشیدم که وای خدایا باز هم زندگی تکراری
باز نقاشی و باز گل‌ها و باز شانتال
بهشت هم تکراریش می‌شه اون‌که یارو سیب و کند، رفت
همین و بس
  اگر بنا باشه شبانه روز چلو کباب بخوری دلت به هم نمی‌خوره؟
مام از هر روز هر روز چلو کباب آزادی و نقاشی دل به هم خوردگی پیدا کردیم
رفیقی چند روز پیش گفت:
بابا گور بابا درک. بیا زن یکی از همینا شو، نخواستی برمی‌گردی
یه نگژاهی بهش گردم و گفتم
اینایی که یه عمر در انتظارند نه سی قد و بالا رعنای من
سی این‌که اگر نخواستم باید برم دنبال تخلیه خونه و انداختن بیرون، غاصب
یعنی قبلی که کار کشید به دادگاه و بزن بکش
یارو خودش رفته بود و از خونه دل نمی‌کند
خب یعنی همه‌ی شماها در خونه‌های همسرتون زندگی می‌کنید؟
همگی دست در جیب بانو دارید؟
همه ول می‌گردید و ول می‌خورید؟
پس سی چیه هر کی سر راه من سبز می‌شه،‌فطرتن ول‌گرده؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...