۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه

پیش گیری



تا همین چند سال پیش و حادثه‌ی پریا عادت کرده بودم
در اتاق خوابم باز باشه و بخوابم
که اگر اتفاقی افتاد جنگی خودم رو برسونم و در دسترس باشم
بعد از اون واقعه باور کردم خدا خودش از مواردی اطلاع داره که ما حتا تفکرش را هم بلد نبودیم چه به  پیش‌گیری
یعنی یه رضا که خدا عمرش بده هر جا هست از راه برسه و اون پایین سعی کنه پریا رو بگیره
مسافری از مشهد 
برمی‌گردم به اصل مطلب
داستان چشم و عفونت و خبر آب مروارید
که ما از ترس کوری به ناگاه سیگار روزی دو پاکت رو از  زندگی حذف کنیم
و دکتر عزیز که فرمود
خدا بهت رحم کرده . اگه هنوز اون دود آتیش به آتیش دستت بود
این یکی دیگه رد کردنی نبود و ماندنی می‌شد و الان داشتن حلوات رو می‌پختن
بعد من هی می‌گم: این خدا بد جور هوای زندگی‌مون رو داره و تا هنگامه‌ی مرگ نرسه
ما نخواهیم رفت
مردم چپ چپ نگاهم می‌کنند که بابا خجالت بکش، هوام رو داره کیلو چند؟ 
اینه
من‌که نمی‌دونستم به لطف شرایط گل باقالی قراره دوباره چپ کنم
همین حالا هم که دارم این‌ها رو می‌گم، پنداری قلبم در سینه می‌لرزه
یه حس ناخوش باهام مونده
از این ور به اون‌ور غش می‌کنم
و این غش هیچ خوب نیست و باید هر چه سریع تر به نقاشی برگردم و یه کاری به دست ذهن وراج بدم 
که قصد جونم رو کرده

۲ نظر:

  1. babam jan, baraye rafe tanesh o larzesh ghalb o oroogh; ey kash ye chand vaghti del mikandi az in tehroon o hal o roozesh o miraftin pisheh farzand janetan dar velayat farang; jahat seir o siahat o andaki kharej shodan az fekr o khial; in ghasem aghlesh bishtar az in digeh nemirese.....

    پاسخحذف
  2. بابام جان دروغ چرا قاسم. اون ابوی ما یه کاری با ما کرد که تا عمر داریم پامون به سمت دیار فرنگستان نمی‌کشه . از طرفی هم دیدار پریا همان بهمن ماه هم اضافه بود. زیرا مانع می‌شه به نبودش عادت کنم. از وقتی رفت با آمدن زمستون حالم یه جور بود وقتی دوباره رفت تا حالا یه جور غریب شد که هزار بار با خودم گفتم : کاش نیامده بود تازه داشتیم عادت می‌کردیم به نبودنش. درد من سفر رفتن نیست. تنهایی‌ست که با این چیزها هم گول مالی نمی‌شه. هر جا برم باز باید برگردم همین‌جا. گرنه دعوت بودم برزیل. گو این‌که هیچ از فوتبال خوشم نمی‌آد ولی خب برزیل هم کوچکترین جاذبه‌ای برایم نداشت که با این شلوغی و اوضاع خر کش کنم ریو دوژانیرو.

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...