نقاشی دانیال هم تمام شد
این سریعترین نقاشی عمرم بود که دو روزه تموم و تحویل داده شد
البته عکس خوبی نیست و از جایی هم که کار دیگه اینجا نیست، نمیتونم عکس دیگهای داشته باشم. مگر تکیهاش
خب اگه نقاشی نکنم چه کنم؟
با این تعطیلی که انگار نمیخواد تموم بشه
تازه فردا و پسفردا هم مونده
و من شاکرم که از تنهایی به عذاب نرسیدم هنوز
هنوز میشه این وقت از غروب موزیک خوبی گوش داد و حالش رو برد
از صدای زنگولههای باد زنگ ایون نعشه کرد و با نسیم، فاز ترکوند
خب اگه منه از بچگی خیالاتی نتونم از هر زاویه ی زندگیم داستانی قابل گفتن بسازم
که حتمن سر از دیوانه خونه درآورده بودم
تازه خلوتی خیابون هم موجب شده دو روزه تا ساعت نه بخوابم
هر چه کانال خبری خودی و بیگانه هم بود فرستادم ناکجا آباد
که دیگه بیجهت پیگیر اخبار بد نباشم
منکه کاری از دستم برنمیآد، که حرصم رو سر اسرائیل یا حماس یا داعش و طالبان و لیبی و ......... ولش
همون خالی کنم. چه دردیه که اصلن بشنومم
تا حالا که شنیدم چی شد؟
باقیش هم همون
ما کرم داریم خودمون روزگارمون رو بدترکیب کنیم
خود کرده را تدبیر نیست
دیگه اجازه نمیدم هیچی حالم رو بکنه
توی پیت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر