جمشيد، پسر طهمورث،
دارندهی فرهی ایزدی
همسرِ خواهر دوقلوی خویش
شاه دوران زرین گیتی
که پدر از اشکم اسب سیاه دیو کردار، بیرون کشید
پانزده ساله و در حد کمال بود که،
جفت خود را شناخت
پادشاهی جمشید،
هفتصد سال بود و در این دوران گیتی فرمانبردار او بود.
دیو و پری او را سر سپردند و زمانه از جنگ آسوده شد
گورستانها ویران و و بیماری و مرگ از آدم و انواع رستنیها دور گشت و گیتی سراسر بیمرگی بود
دیوان به فرمان او کاخها و شهرهای بسیاری بنا نهادند
دیو و ملک در صلح و دوستی با آدم میزیست
دیوان تختی از بهترین گوهرها و زیورٱلات بساختند و جمشید بر دوش دیوان بر فراز گیتی به پرواز شد
آن روز را " نوروز " نام نهادند
در همه جهان گشت و چون همه را حد کمال یافت
منی کرد آن شاه پر اقتدار
بفرمود: کهاین فر و جاه زمان، از من است
که من آن خداوندگار، عالمم
فرهی ایزدی از وی برگرفت و مردمان از وی روی گردان شدند
و جمشید هبوط کرد و ضحاک بر جای وی نشست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر