۱۳۹۳ تیر ۲۵, چهارشنبه

دكتر جان قديمي





ديروز مطب دكتر جان قديمي بودم، كاري داشتم
نه  از سر درد
یک عکس هم ازش گرفتم، می‌گم: می‌خوام ازتون عکس بگیرم
ناز می‌کنه: 
نه نمی‌خواد. 
می‌‌گم:
 باشه. هر طور شما بخواهی. 
دوباره یه نگاهی می‌اندازه که من می‌گم:
 به‌خاطر خاطرات، برای این کمد‌های چهل سال پیش تا هنوز
برای اون حسی که این‌جا بهم می‌ده هنوز
سی این‌که می‌تونه به ایکی ثانیه
باقی‌ش رو قورت دادم و نگفتم:
 سی این‌که
 کانون ادراکم رو در زمان هول می‌ده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...