۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

شما هم؟




واما امشب
منم و من و من
از وقتی که تصمیم گرفتم شما مدتی برید مرخصی کمی تکلیف زندگی سبک شده و توقعاتم از شما آب رفته
و این یعنی نیکو
تا وقتی بشینم شما با معجزه کار و زندگی منو از جمیع آفات دور نگهداری
خودم هم باید کنج پستو بشینم که مبادا یه سوتی خلاف بدم
حالا سبک‌تر قدم برمی دارم، کارهای نکرده و کرده رو هم به حساب شما نمی ذارم
کمتر هم دنبال اینم یکی بیاد خدمت هر کی که آزارم داده را برسه
اصلا دروغ چرا تا یه وقتی ما هر چه حواله بود می دادیم به شما و خودمون معملوم نبود پس چی؟
حالا که قرار نیست چیزی برای شما حواله بشه، بهتره کمتر از کسی دلخور بشم و به دلخوری‌ها هم فکر نکنم
چون کسی نیست سوسک‌شون کنه مگر حواس جمع خودم منو از جمیع آفات دور نگه‌داره
این‌طوری مسئولیت کرده و نکرده‌ام هم پای خودم و کمتر به شما نق می‌زنم خلاصه
که امشب
خوبم. مثل همه آدم‌های عادی و در تدارک مراسم بعد از رسیتال
زندگی عادی می‌کنیم و اگر هم پا داد دل می‌بندیم و هروقت هم شد، نفس می‌کشیم بی‌اون‌که فکر کنیم شما کار و زندگیت را گذاشتی تا ببینی ما کی دست به ببینی می‌کنیم
خلاصه که خودمونیما ، حالی داری می‌کنی شما
مام بله، شما خودش رو مثل همیشه نمی‌خواد نگرانم کنی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...