۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

من کرم و اصلا نمی‌شنوم که بخوام رادیو گوش بدم



من کرم و اصلا نمی‌شنوم که، بخوام رادیو گوش بدم
از عصر تاحالا از نگرانی مخم تیلیت شده
من که این همه عشق رادیو و تا وقت خواب از درد ناچاری هر موجی که یکی حرف بزنه دارم گوش می‌دم
نکنه یه‌ روز به‌خودمون بیایم ببینیم خدایی نکرده ساکن محلة بد ابلیس شدیم
با یه پرونده قطور تر از تجدیدی‌های گذشته
تازه نه اهل لنگر انداختن و نه کابل پاره کردن و ایناییم
ولی تو از کجا می‌دونی کالبدهای دیگرت در ابعاد موازی مشغول انجام چه غلطی هستن؟
اومدی یه رادیو بی‌ربط گوش بدن، پای تو گیر بیفته تو ماجرا
بی‌اون‌که بدونی ، خانم باردار شده و روحتم ازش بی‌اطلاع

چی فکر کردی ؟
دو تا قسمت ویکتوریا ببین، تازه دستت می‌آد با دارو به انجام چه چیزها که تن نمی‌دی بی اون‌که فرداش یادت باشه
اومدی این وسطا یه خبرایی هم بود و الکی پلکی با سر رفتی تو دیگ یه بازی خطرناک و وسط لیست مرتدین
از جایی که آدم باید خودش عاقل باشه، دیگه هیچ نوع رادیوگوش نمی‌کنم
حوصله ندارم ببینیم مث فیلم تلفن از طریق این امواج مشغول عملیات تروریستی‌ایم و
حالیمون نیست
چی فکر کردی؟ این اینگیلیسیا و آمریکایی های ذلیل مرده رو دست کم نگیر
فقط صبح تا شب نقشه می‌کشن کار دست ما بدن
حتا اگه راه داد با هیپنوتیزم و امواج صوتی
اوه حواس‌ها به ماکروویو های منازل باشه.
خدا رو چه دیدی اینم چه بسا بزودی تق اسباب جاسوسیش در بیاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...