خیر قربان خبری نیست.
چشم شیطون کور و گوشش کر و از دو پا شل که من به این خوبیام
اما یه چیزی درست نیست یعنی سرجایی که باید نیست
احتمالا از این وسط نمیتونم نقطة خالی یا جابجا رو ببینم
باید بیام بیرون تا جای ممکن ، دور
انقدر که بشه تصویر کاملی دید
مثل طرف که اومد جون کند تا نقطة ورود مرگ به جسم را ببنده
جاودانه شد، جسمش فرتوت و نمیمیره.
حالا بقدری جسم داغون شده که نمیتونه دوباره دریچه رو پیدا و باز کنه
در حسرت مرگ میسوزه
چی گفتم واسه خودم
حالا شما هم متوجه منظورم شدی؟
میآم اخبار محلی بدم میرم ناکجا البته گو اینکه معمولا اوضاع بهتر از این نیست
اما تا اطلاع ثانوی لطفا جدی نگیرید
به گمانم زیر سر این پارازیتهای دولتی باشه
منم امواج و کانالا قاطی کرده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر