۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

ایزدان وآسمون قرمبه





امروز بهشتی بود. نبود؟
هوا خدایی و نیمه انسان خدایی بود، ابر بهم پیچید و در هم تنید و بهم کوبید و
گفت: ب......و.....م و به این فکر کردم، انسان اولیه که خیلی اولیه بود و مثل گضنفر امکانات نداشت
چه می‌کرد با این رعد ها و آسمون قرمبه‌ها ؟
اون که نمی‌دونست چی به چی می‌رسه که ایی‌طور می‌شه
البته تجربه یادش می‌ده که بعدش باران می‌آد
اما خود این چرایی‌ها و چگونگی‌ها با تعابیر دم دستی می‌شد همان خدایان
آسمان و کوه و دریا
که ابعادی چنان غریب داشتند که تو گویی مادر جان حوا
حالا تو بگو: یکی بود یکی نبود. مهم اینه که اسطوره‌ها همین‌طوری ساخته شد
و وابستگی بشر به نیروهای برتر و مافوق بشری هر روز بیشتر
نیرویی که به‌تو کمک می‌کنه راحت‌تر زندگی کنی
حواله غصه‌هات را به آدرسش ایمیل و دلت را به این خوش کنی
نیروی برتر نشسته تا فقط از تو محافظت کنه یا حال هر کی که حالت رو گرفت بگیره
و تو در نهایت نمی‌تونی شاکی باشی چون از پیش از ایوب رسم بوده خداوند انسان مورد توجه‌ش را بیشتر عذاب می‌ده
می‌گی نه؟:
امام حسین
عیسی‌ی مصلوب
اوه !گفتم عیسی یه چیزی یادم افتاد
فعلا برم شام بخورم برگردم یه صفحه‌ای بذارم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...