اگه گفتی اسمش چیه؟
غلط نکنم ترس باشه، یا تردید، دقیقش عدم باور
میبینم، حس میکنم یه چیزایی انگار اون دورا پیداست
یه چیزی شبیه یک سایه.
اما راستش یه وقتایی ما به یه کور سوی کرم شب تاب هم دل میبندیم
گاه به هیچ آدمی نه
دل عجب موجود سختیست.
یه وقتایی با یهچیزایی میافته به تاپیدن که
آدم میمونه حیرون و سرگردون که چی شد؟
یه وقتایی هم خودت رو به در و دیوار هم بزنی
افاقه نمیکنه و راه نمی ده
میمونه به این مشترک مورد نظر نا در دست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر