۱۳۹۴ شهریور ۲۱, شنبه

لب لب من لب لب تو




دی‌شب پس از رفتن میهمان‌ها، همین‌طو.ری تی‌وی رو روشن کردم
داشت ابی می‌خوند
دوستش ندارم
سی این که همیشه با همین ابی فریب خوردم
یعنی آقای شوهر اسبق هرگاه به ته حساب می‌افتاد و چک داشت
یه دوسه روزی می‌رفت در قالب عشاق و برام ابی می‌خوند
با ترانه‌هاش همراه می‌شد و مهوس ترقص می‌شد و ..... ماهم به قید دو فوریت گول می خوردیم و حساب
خالی می‌شد
ال‌قصه که
از سر خستگی کانال جابه‌جا نشد و تصویر رصد می‌شد
متوجه شدم رفتن به سمت بالای سن‌ش رو پذیرفته و دیگه خودش کلیپ اجرا نمی‌کنه
یک دختر و پسر در پس زمینه‌ی موضوع بود
همون‌جا گیر کردم
که راستی چرا؟
چرا نداره
واقعن مسخره نیست اگر در سنین میانه ما هنوز بتونیم رفتاری کنیم که در هزار سالگی داشتیم؟
مثلن دنبال هم بدویم
به وجد و شور و شوق بالا و پایین بپریم
یا بانو برای آقا ناز و غمزه بیاد
یا اصلن
مگه دیگه ما به سبک جوانی و نو جوانی به کسی همین‌طوری الکی پلکی دل می دیم؟
سی همینه که حتمن باید یک زوج جوان باشه



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...