خوبیه دنیای من همین بس
که در هیچ هچلی گیر نمیافتم
هر موضوع فقط همان روز درگیرم میکنه
این است خاصیت زندگی برای همین حالا
اگر بنا باشه هر داستان ما رو هی با خودش ببره ببره ببره، چی میمونه از خود آدم؟
دیروز عصر یک کیک دارچینی توپ پختم و برای فرشته بانو هم فرستادم
بعد هم رفتم سر سلامتی و بعد
دوباره داستان من و زندگی
شام و فیلم و لالا
هی تکرار همین ماجرا
و تو گمان مبر از من جلوتر ایستادی
تو هم در حال تکراری
تکرار هر روزی مکرر
تفاوت در اهداف ماست
من در درون خودم جستجو میکنم
تو در بیرون
در نهایت هر دو یک راه رو میریم
تهش هم هر دو روزی میریم
مهم اینه که این وسط چنی انرژی حیاتی حرام میکنیم؟
من که تا دلت بخواد گدام
گدای انرژی
نه به کسی می دم و نه انتظار دارم از بیرون بهمن برسه
حداقل از کسی انتظاری ندارم
منتظر چیزی یا کسی نیستم
اوج مشکلم دلتنگی گاه و بیگاه برای دخترهاست
الهی شکر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر