چیه این داستان عشق اول؟
حتمن یهچی بوده که حتا وقتی هم که توهم بودنش هم حتم میشه
اما با این همه جایگاه ویژهای در قلب و شاید هم ذهن آدمی داره
میمونه به حکایت من و محمد
اگر یک روز
تنها یک روز رو آرزو کنم از کل زندگیم پاک بشه، روزی نیست جز روزی که در اوج حماقت
بیخبر والدهام رفتم محضر و زن شوهر خودم شدم
اگر اون روز از کل گذشتهام در بیاد، متارکه هم حذف میشه
افتادن پریا بیماریش، رنجهای 25 سال متارکه و تنهاییی، تصادف و .... همه اش از زندگیم حذف می شه
و اگر یک نفر آدم در کل جهان برام تلخترین تلخها باشه کسی جز محمد نیست
از بابت تمام رنجهایی که به من و دخترها روا داشت تا اکنون و هنوز
یعنی فقط خدا می دونه زیر چه فشار مادی و معنوی باشی برای بچهات بعد طرف برات منبر بذاره
در حالی که کل فشار اکنون هم از بابت بیلیاقتی، نفهمی و.... اینای مردک باشه
اما همینکه پیداش میشه و حتا مزخرف هم میگه
ولی باز خاطرات عشقی خرکی در وجودت شعله میکشه و ذهن میره زیر جلدت که:
عامو، خره، نفهم .... تو هیچ کس رو در زندگی به قدر این یارو دوست نداشتی و .... هوایی بشی
آدمی که دلت نمیخواد حتا صداش رو بشنوی
این هم برمیگرده به انواع پروتکلهای بشری
داستان خاص بودن عشق اول، ابدی شدنش و .... اینا
و تو باید چنی جاهل باشی که وارد چنین خوابی بشی دوباره
ولی ذهن احمق که از عاطفه فرسنگها فاصله داره
قدرت درک هیچ نوع احساسی رو نداره
بر اساس پروتکلها میره زیر جلدت تا یه دو سه روزی و همینطور وز وز می کنه
خوشبهحال خودم که دیگه دستش رو خوندم
همینطوری الکی پلکی سه طلاقه شدم
سه بار از یارو جدا شدم و برگشتم
هی رفتم و هی برگشتم زیرا کلید کرده بودم حتمن از همین یک راه باید جواب بگیرم
پس چی میشه حدیث عشق اول و اینا که همه می گن هااااااااااااان؟
یک عمر به یک نفر همینطوری میچسبیم ذهنی بعدش نامش میشه عشق ابدی
همهاش زیر سر پروتکلهاست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر