برخی مردم چی فکر میکنند به خدا
در عجبم، پاری وقتا
من اگر دنبال نون و لفمه و لایک بودم که باید میمردم
نمی دونم کی خامم کرد و صفحهی گلی ایجاد شد
همینطوری هم گاه گداری نون و ماست خودش رو میخوره
اما اون زیر میرا کلی خبره
مثلن اینکه لابد متداول پشت این صفحات روابط کذا و کذا ایجاد بشه
یا من برای حفظ لایکهام لاس هم بزنم و .... داستان
خب خاکبرسر کتابی که کف زناش اینها باشن
نویسندهاش که معلوم حال میشه
همهی لطف گلی به همینه که وقتی در حیرت عجب فرو میره
خودی تکون می ده و میره
کسی میخونه یا نه
نوشتنش برام تراپیه
بیچاره مردمی که فرهنگ آدم بودن نداره
منکه تکلیفم پیداست نه نوشتنم مجازه نه نقاشیم
سیهمین برای خودم حال میکنم، چون لنگ فروش کار و کف زدن مردم و .............
اینا نمی تونم باشم
برای این قلم برنامه ریزی نشدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر