۱۳۹۴ شهریور ۲۲, یکشنبه

سفر آخر





دیشب در رکوع آخر نماز بودم که فکری پابرهنه پرید وسط سجاده
و منی که شکارچی هرگونه تفکرم در دقایق ساده
وای بر نماز که باید در سکوت درونی اقامه بشه
واین کمین تازه‌ی ذهن بود
چنان مکارانه سوژه رو کرد که نشد پس‌ش بزنم
نمی دونم شاید فکر پدر که حین پهن کردن سجاده سراغم رو گرفته بود
مولود این پدیده‌ی تازه بود
به‌ناگاه ذهنم گفت:
من چرا کفن ندارم؟
راستش نمی دونستم داستان مسلمونی‌ش چیه؟
اما ما که در انجمن اسلام سر به سجاده می ذاریم
باید باقی داستان هم همین‌طوری با اصول پیش بره
از بچگی یادم هست هر کی به سفر زیارتی می‌رفت برای خودش کفن می‌آورد
توی خانواده‌ی پدریم که هیچ خوب جواب نداده بود
شاید سی همین هیچ‌گاه به فکرش نرفته بودم؟
خلاصه که خوب شد آخر نماز بود
وگرنه کل نماز شب به حیله‌ی ذهن به فنا می‌رفت
بعد از جمع کردن سجاده به زری زنگ زدم
از اون مومن‌تر و نزدیک به خدا تر نمی‌شناسم و شروع کردم به شرح ماوقع
بعد هم به‌یاد آخرین آرزوی حیات افتادم و براش وصیت کردم که اگر چیزی شد
نذاره برام خیمه شب بازی راه بندازن
فقط خودش همراه اخوی ببرندم تا بهشت زهرا و بعد هم با یک ماشین راهیم کنند تفرش
خانه‌ی پدری
بعد همین تصور کلی حال تازه داد
که جسدم هم حتا گازش رو گرفته و در جاده داره تنهایی می‌ره به سفر آخرت
همون‌طور که این‌سال‌ها زندگی کردم
آخه می‌گن مرگ هر آدمی شبیه به زندگی‌ش می‌شه
من‌هم همیشه تنها بودم
تنها رفتم و تنها آمدم
پس خواسته‌ی زیادی نیست که همین‌طور تنهایی اتوبان ساوه رو بگیرم به سمت تفرش
فکرش کلی حال داد
البته کلی هم از زری فحش خوردم بعد هم کلی به اطلاعاتم اضافه شد که
هول نزنم و بهشت زهرا خودش خلعتی داره

۲ نظر:

  1. ها ها ها - من اینجا بجاش دنبال یه قوطی شیک می گردم که آخر کاری وقتی منو سوزوندن خاکسترم رو بریزن توی اون قوطی نه هر قوطی بی صاحب و زشتی - قرار شده همسر جان یه قسمت از خاکستر و ببره تفرش خاک کنه پای درخت گردویی که پدر بزرگ بوقت کودکی بمن بخشیده بود. اینجوری هر وقت کسی میاد سره خاکم یه ظرف آب هم خالی میکنه پای درخت و من روحم شاد میشه :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. راستش منم آرزو دارم جسدم سوخته بشه. خاکسترش هم به باد بدن
      از جایی که این‌جا چنین امکانی موجود نیست، باید دل به سرای پدری خوش کنم
      ولی از روح خواستم یک جایی و یک جوری برم که نه خاندانم جسدم رو ببینند و نه بدونن کجا دفن شدم
      بذار از تهش دل خوش بریم

      حذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...