از جمله اقدامات مفید صبح امروز
خوردن صبحانه بود
کاری که به جز زمانی که شمالم و میهمان دارم ممکن نیست
یعنی از بچگی یهکاری باهام شده که عادت خوردن صبحانه از سرم افتاده
امروز که با برنامه از بستر کندم
دلم صبحانه خواست
یعنی دروغ چرا؟
صبحانه رو فقط باید صبح اول وقت خورد که هنوز آفتاب پهن نشده
اینهم لابد به زمان کودکی است که هنوز هوا تاریک بود سوار سرویس میشدیم
الداستان که به قید دو فوریت من بودم و نون و کره همراه حلوا ارده
باز هم به سبک کودکی
فقط چای جهان عطریش سلیقهی شخصی خودمه
نه بیبی جهان
تنها زنی که از خوابش میزد و بهمن صبحانه میداد
زمان دایه قدسی هم صبحانه بخور نبودم
شاید اصولن با صبحانه قهر کردم؟
از وقتی بیبی رفت
خلاصه که امروز سعی کردم دوستش داشته باشم و بعد احساس خفگی نکنم
من و گلهای ایوان و قدری صبحانهی کودکی
و تو بیاندیش به این که در این اتاق زاویه اگر خودم به خودم مهر نبخشم
چی میمونه ازم؟
گذشت روزگاری که حتمن یکی باید میبود تا بهخاطرش کاری انجام بشه
در اکنون شخص اول مملکت وجود خودم هستم با قدری نون
نان و نحوهی تهییهاش مهم نیست
مهم قصد من که میخواد به خودش تنها تنها احترام بگذاره
من از بچگی بدون صبحانه هیچ کاری نمی تونم انجام بدم
پاسخحذفشاید به دلیل شیطنت زیاد
البته در بچگی
و تیاز به انرژی برای تامین آن
و این یک عادت شد برای این سال های سکون
همیشه پر انرژی باشید .
بله
پاسخحذفمن هم زمان تاهل با خانواده صبحانه میخوردم
سی همین بعدش دیگه از سرم افتاد
چون بر عکس شما خانواده و همسر ندارم
البته ،
پاسخحذفبا همسرم صبحانه می خورم نه اغلب
حتی در تنهایی صبحانه مراسمی خاص داره
از زیبا ترین پیش دستی ، فنجان تا کارد چنگال اختصاصی
چای بدون شکر و حتما شیر ولرم
ورق زدن روزنامه همشهری در وقت صبحانه
با عینک جلوی بینی
شاید دلیلی است بر صرف صبحانه در تنهایی
با دلایلی دیگر ؟
به هر حال صبحانه جایگاه حاص دارد .
اصولن بهتر است شما در هیچ موردی خودتان را با آدم مجرد مقایسه نکنید
حذفهر چی میگم دنبال نمونهاش در خودتان نگردید
چرا که ما در دو جهان کاملن متفاوت حضور داریم
با فرسنگها فاصله
به علاوهی تفاوت جنسیت
که دو جهان بینی کاملن مجزا هستند
پدر بچههای من
حذفبا این تصویر زندگی مشترک را شروع کرد
یعنی تنها تصورش از ازدواج این بود
ربدشامبر ابریشمی، میز صبحانه، پیپ کنار لب، عینک پنسی و لیوان آب میوه کنار تخم مرغ عسلی
و خواندن روزنامهی صبح
در حالی که در آن زمان هیچ روزنامهی صبحی وجود نداشت
اما در عاقبت به صبحنامهی همشهری هم رسید
اینها رویاهای نوجوانیست که از هالیود وارد جهان ما شده و به امروز پیوسته و او هم همچنان علاقه ی خاصی به صبحانه داره
گو این که صبح ایشان بعد از ساعت سه و چهار عصر آغاز میشد و میشه
نمی دونم
حذفشما یک لج خاصی با بنده دارید .
شاید تا مرز های تنفر
از آغاز چنین بود ، اگر چه در پوسته ای نابجا
دلیل آن ؟
همچون هزاران سایر دیگر
و
در بی علتی های مانده ار قبل
که می گوید حافظ :
چوپرده دار به شمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
پاسخی نمی خواهم ، چون دیگر نیستم تا بخوانم
زحمت میشود .
صلواتی در زیر لب کفایت انباشت کار های خیر در سرای باقی است .
نوشته های افزون تر ، نقش های رنگین تر برایتان آرزوست . شاید بخوانند و ببینند .