حتم دارم دیگه بزرگ شدم
امسال این رو به خوبی در تمام عمق وجودم حس کردم
سالهایی رو بهیاد دارم از ترس تنهایی ، پیاپی ؛ این تاریخ شمال بودم
میرفتم که فهم نکنم برخلاف سایرین چنی تنهام
سال هم بهیاد دارم که هفت شب و هفت روز در همون شمال جشن تولد داشتم
سال بهیاد دارم بچه بودم و از ذوق تولد تا صبح خوابم نمیبرد بلکه از خواب بیدار بشم و ببینم والدهام چی برام هدیه گرفته؟
سالهای پیاپی هم بهیاد دارم از یک هفته مانده به این تاریخ توی خونه قهر بودیم، تا برسه به بعد از تعطیلات
مبادا آقای شوهر دست در جیبم کنه
یعنی لاکردار هر کاری هم که میکرد، با اینکه از کیسهی خودم میرفت
باز به حسابش می اومد و میرفت به کار قهر که همون هم ازم دریغ کنه
باز سال به یاد دارم که پریا با لباس هندی اومده و بیدارم کرده
خلاصه که همهجورش رو دیدم، اما قلم امسالی بسیار جدید و تازه است
هیچ حسی ندارم
نه بهش فکر میکنم
نه برام روز خاصیست
نه منتظر تماس و تبریکی هستم و نه هیچی
حتا افسردگی سالهای قدیمتر رو ندارم
خنثی و بیثمر
امسال دیگه حتمن بزرگ شدم
چون امروز کوچکترین تفاوتی با سایر ایام نداره
بگیم الهی شکر که یه حس خوبی دربر داشته باشه
بابام جان نفرمایید- خدا اون روز رو نیاره که بزرگ بشین-
پاسخحذفبهر حال مبارکا باشه- سلامت باشین- سرخوش باشین
غلام قامت آن لعبت قبا پوشم
که از محبت رويش هزار جامه قباست
بلا و زحمت امروز بر دل درویش
از آن خوشست که امید رحمت فرداست......
این فردا و پس فردا مرا کشت
حذفدر روز تولدتون
پاسخحذفآخه این چه حرف هایی است که می زنید ؟
مرگ هم همانقدر حقیقیست که تولد
حذف