برخی از ما منی هستیم به وزن هیکلمون و قد و قوارهی خودمون
وقتی خودشون مجذوب یکی شدن، فکر میکنن حتمن اونم کشته و مردهی ایشان شده
حالا اینکه شب تا صبح چه توهمی میزنن از باب طرف مربوطه هم بماند
هر چی این اوزان بالاتر باشه، میزان تحمل میآد پایین
کدوم عشقی می تونه برابری کنه با منه آدم؟
اندازهی انتظارشون هم یه انگشت دونه است
نیومده می خوان برن سر دیگ چلو
و عجیبه
بسیار عجیب که حتا لحظهای فکر نمیکنن که اگر:
یارو کوچکترین تمایلی بهمن نداشته باشه چی؟
اگه زد تو ذوق یا دهنم بناست چه واکنشی داشته باشم؟
ولی از جایی که زیادی از خودشون مطمئن هستن، وارد زیاده روی میشن
و وای که یارو اصلن تو باغ نباشه
یا اصلن ازش خوشش نیاد و به هر دلیل
جوابش رد باشه
به ناگاه عشق افسانهای رویایی بدل به جنگ هفتاد و دو ملت میشه و انواع زشتی
از فحش و ناسزا شروع میشه
تا پنچری لاستیک آدم
بعد این عشق قابلل باور بوده؟
قابل اعتماد؟
قابل دوست داشتن؟
قابل چی؟
قدیمها عکس های هم رو در پایان یم عشق پاره میکردن
وای به عشقی که یک طرفه هم باشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر