۱۳۹۴ خرداد ۱۵, جمعه

تهش خل می‌شم



سه روزه که حال خوبی ندارم
دلم نمی‌خواد به هیچ روح و یا عالم مقدسی فکر کنم
دنبال رویا بینی نیستم و فقط کاری که در دست دارم، درباره‌ی 
روند رویا بینی‌ در کل آدم‌هاست
اتفاقی که باور دارم برای همه در هنگام خواب می‌افته
و شاید هم چنین نباشه 
زیرا هیچ کس رو جز خودم چنین وابسته‌ی جهان رویا و تماشای رخ‌داد وقایع در زمان ندیدم
و چون ایمان دارم تافته‌ی جدا بافته از دیگران نیستم
با همین شدت پذیرفتم این روند همگانی‌ست و چون من از بچگی شیفته‌ی جهان رویا شدم
با خودم نگهش داشتم و تا هنوز ادامه داره
و دیگران که مانند من تنها نبودن و در حیطه‌ی احکام جمعی زیست می‌کردند
در کودکی این سفر رو به دست فراموشی سپردند


حالا، منظور
سه روزه فقط فیلم می‌بینم روزی سه چهار تا
غذا می‌خورم و باغبانی می‌کنم
و بین‌ش در کارگاه کار می‌کنم
اما صبح از شدت خستگی از بستر نمی‌تونم جدا بشم
زیرا
تمام شب در حال مشاهده‌ی تونل زمان  و رخ‌دادهایی که چون برام دیگه جالب نیست
به محض بیداری فراموش می‌شن

تنها دلیل هم کار بر نقاشی جدید است که ناخودآگاهم رو به عادات رویا بینی می‌بره
و این می تونه نه مشاهده‌ی زمان که حتا این سریال‌های ترکی باشه که دیگه اصلن نگاه نمی‌کنم
یه‌جایی متوجه شدم شب‌ها هم دنباله‌ی سریال‌ها رو در رویا می‌بینم و فهم کردم
انرژی بی‌ربط داره خرج موضوعات ناخوش‌آیند بشری می‌شه
از همین روی از هر چه سریال دست کشیدم

حالا هم نقاشی شده دروازه‌ای برای رویا بینی
و نتیجه برمی‌گرده به همان رویا بینی‌های به سبک کاستاندا و در واقع
رویا سازی
ربطی به زمان و مشاهده‌ی قصد خالق در هنگامه‌ی آفرینش نداره
همان خاصیتی‌ست که در هر یک از ما حضور داره
توجه در بیداری و ساخت انواع رویاها در خواب


خلاصه که تهش خل شدم
نه از این‌ها که از خیلی چیزها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...