۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

بیا برقصیم. چرا که نه؟




  ما کجای این همه داستانیم؟
اگر یک روز از ایران برم، فقط سی همین خواهد بود
کمبود شادی اجتماعی
اما
داستان
به صفحه‌ی فیسبوک خودم نگاه می‌کنم
عده‌ای این‌ها رو لایک می‌کنند
و برخی  تصاویری دلخراش از زیستن بر روی زمین
کی من رو وادار به انتخاب می‌کنه؟
من دوست دارم شادی‌ها رو لایک کنم
سی‌این‌که از دیدن‌ش لذت می‌برم و در دلم احساس سرور می‌کنم
چی ما رو وادار به انتخاب می کنه؟
باور ما از زندگی
یک دوستی دارم که مدام هر بلایی هر جای دنیا می‌بینه و بخصوص که پای ایرانی جماعت در میان باشه
لایک و تسهیم و داستان
تهش استقبالی هم نمی‌شه
اما اصرار داره
بر دیدن و حکم به بدی
این‌ها زیر سر کی‌ست؟
جز انتخاب ما
من در ایران و تنگ و بستگی
و او در کانادا و بریز و بپاش
شاید این‌طوری خودشون رو به هجرت دلداری می دن
از این که رفتن و. نیستند
و توجیحی مداوم بر غیبت از خانه‌ی پدری که خودش وهمی بیش نبوده و نخواهد بود
در گذشته زندگی کردن
چه حماقتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...