۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

صبح کله سحر



مهم نیست دی‌شب رو چه‌طور گذرانده باشیم
یا حتا شام چی خورده باشیم
مهم اولین لحظه‌ای‌ست که بعد از شارژ باطری‌ها توسط کیهان
صبح چشم باز می‌کنیم
همون لحظه که چشم باز می‌کنیم اصالتن حال ماست
حالا خوب یا بد
سی این‌که کیهان هم تحت تاثیر کواکب حال می‌ده یا حال می‌گیره
همون لحظه‌ی اول که چشم باز می‌کنم، خودمم
خود حقیقی‌م 
نه من همه
اما
یا یاد واقعه‌ای در شب گذشته از جام می کندم
یا اولین چیزی که می‌بینم و یا می‌شنوم
بزرگترین حسن مرور دوباره همین بس که به‌قدری خالی می‌شیی که ذهن ذلیل مرده نمی تونه هی
مدل به مدل بهت پیشنهاد بده
حالا فکر کن طی روز به هر مناسبت مرور و داستان که خالی بریم و بیایم 
بی‌تنفر
ولی با دست مبارک گند می‌زنم به اوضاع گرام
از جمله همین تی‌وی نکبت
سریال که تعطیل ، فیلم هم گاه به گاه
اگر موضوع مورد سلیقه ام باشه
پس سی چی تا چشم باز می‌شه بسان روشن کردن سیگار اول صبح
دستم می‌ره برای ریموت تی وی
و از همین‌جا روزم خراب می‌شه
این مدت تجربه‌ی جالبی داشتم
اگر بیدار بشم بی سرو صدا بی پارازیت‌های ذهنی و بعد از چای احمد عطری صبح‌گاه برم کارگاه
تمام دقت و حواسم فقط بر رنگ‌هاست
ولی
کافیه تنها یک تصویر از بیگانه « تی‌وی » وارد مسیر بشه
تو هی رنگ می ذاری و بعد مجبوری برداری
زیرا ذهن‌ت افتاده به نشخوار موضوع
در نتیجه دقت و تمرکز کافی رو برای اجرا نداری
و وای به بدبختی که صبح چشم باز می‌کنه، یکی مثل مگس یا داره فرمان می ده
این رو نداریم ، اون رو باید بگیری، ... چرا نکردی و..... داستان
که مثال دقیقی‌ست از همسر
یا اولاد که با یک خروار اخم و قیافه سرت خراب می‌شه و....... باقی ماجرا

به همین سادگی کل روز سگ می‌شیم تا خود شب
بی‌چاره اون‌هایی که یک‌راست می‌رن سر کار
سی همین دیگه تا خودم رو به روز نکردم هیچ صدای مهاجمی گوش نمی دم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...