۱۳۸۷ بهمن ۲۵, جمعه

غروبانه



غروب بین دوزمانی‌ست ولی نه بین دو جهانی
اما چرا همه دستخوش تغییر می‌شن؟ البته اگر به کاری مشغول نباشی. ولی شما شاهدید که من درسط وسط کارهم فاز می‌ترکوندم
حالا اگر چند جمعه خالم هم‌چنان خوبه. از نشانه‌های نیکوی کائناته که می‌گه: « با زور و توسری دارم یه قدم به کمال نزدیک می‌شم
گفتند روز روز خداست
گفتیم دفترمان ثبت کنید
باقی را زندگی کنیم
از وقتی دست از اوهام نگرانی ممتد برای پروردگار عالم و اهدافش برای آفرینش دست کشیدم
در به روی زندگی باز کردم
توقع‌م پایین اومد و آرامشم رفت بالا. از طرفی به زندگی عارفانه و صوفی‌وار عادت کردم چنان که گویی هرگز روی زمین نبودم
حالا اینجا ایستاده‌ام
بین دو زمان
روز و شب
من این‌جا ایستاده‌ام روبروی زندگی
مشرف به حیات
پشت
به ممات
من هستم
این‌جا ایستاده‌ام
در جغرافیای زیبا و ایستای زنانگی‌ام
رو به تو
رو به افق‌های بسیار
من هستم در اینک با عشق
ما هستیم
من و پریا
ما و خدا
ما و گلی
ما و تو
ما و ما
ما
و
لایزال
ببین
دیدی؟
خودم مچش رو گرفتم
مثل مسلمونی که ارمنی شده هرجا ولم کنن باز می‌گم
الله..... صل... وآل محمد


۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...