۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

بو بکش، بهار در راه است



عجب روزی
سلام
سلام به امروز و به دیروز و به فرداهای سبز هنوز نیامده سلام
سلام به اون‌ور آبی‌ها که ببخشید مدتی‌ست سلام نگفته بودم. سلام به این‌ور آبی‌ها که کماکان ارتباطات هفتاد و هفت رنگ‌مان برقرار
سلام به خاطرات قدیمی و سلام به خاطرات نساخته
دو روزه حسابی از خودم راضی‌ام.
چه خوبه که این خانوم پیرة زمستون داره بارو بندیلش رو جمع می‌کنه بره. از خونه نشینی خسته شده بودم. از دیروز رفتم بالکنی. کود دادم. بذر گل کاشتم. یه خبر تازه، امسال یک پیاز مریم هدیه گرفتم و صبح به نیت عشق کاشتم توی گلدون
کلی خزانه سازی برای بادمجان وگوجه‌ها.
بذرها به خاک شسته و رفت پشیت شیشة اتاق کار
از رزها بگم که همه جوانة تازه و یاس‌های امین الدوله ..... خلاصه که امیدوارم امسال سال سبزی باشه
من‌که کاشتن مریم را برای اولین بار به فال نیک گرفتم
شما هم بد نیست یک حرکت کوچیک ساحری انجام بدین
مثلا کاشتن یک بذر کوچیک در لیوان پلاستیکی به نیت عشق
عشق جهانی
عشق به طبیعت
عشق به خود
و احترام به ارادة خلقت
من که کلی تا پوست حال کردم. حتا لمس خاک کلی بده و بستون انرژی داره
توجه به گلدونا، به حالش‌ون باعث یه‌جور ارتباط آرامش بخش برای وقت تنگی می‌شه
مثل غار بلوری تنهایی‌هامون
بیاین یه تکونی بخوریم و از رخوت و وادادن دست برداریم
ما اومدیم برای عشق
عشق را پیدا کنیم
و مثل بذری در ذل دوباره بکاریم و بارورش کنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...