۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

.وقتی رفتی، فهمیدم کی رفت



بعضی چیزهاهست چون مقدر به بودن بوده و آن‌هم که نیست قرار نبوده باشه
مثل موقعی که وسط یه ماجرای عشقولانة آتشین طرف بذاره بره
اونم می‌ره چون از اول باید می‌رفته. نباید می‌اومده اشتباهه. اندازة حضورش
یا پیامی که با خود، چه منفی یا مثبت آورده
وقتی می‌ره سوگواری نمی‌کنم
حتی برای یاری رفته
حزنی عاشقانه به دل نمی‌گیرم
که برای عاشق محبوب جاودانه است
و آن‌که رفته مال موندن نبوده که منتظر برگشتن باشم
بازصبر می‌کنم
صبر می‌کنم آنقدر که در گرما گرم روزمرگی دوباره دری به صدا در می‌آید
بیا ید خطاست
پر از ابهام است
می‌آید حکم است
حکم‌صوت، اراده و باورم
پس کسی در راه هست که به‌قول فروغ مثل هیچ‌کس نیست
اما من طپش‌هایش را می‌شناسم
حرم نفس‌هایش تا من می‌رسد
پرده به‌سوی مهتاب می‌گشایم
تاعالم هم آمدنش را در یابد
و من
چه تازه می‌شوم
زیبا
زیبا
در خوابی بی‌همتا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...