۱۳۸۷ بهمن ۱۸, جمعه

خوابزده



خواب دیدم.
در خواب من، من و تو یکی بودیم.
جفت، زن و مرد.
دوست و همزاد.
یکدل و یک‌زبان و یک رنگ.
عطر تنت هم عطر تن من بود و موهایت در پیشانی می‌رقصید و من
ذوق می‌کردم

در خواب من، همیشه با هم بودیم.
از زندگی های کهن تا زندگی‌های آینده
من خواب دیدم.
خوابی بغض آلود و گرم که من و تو یکی هستیم

صبح چشم که باز کردم سرشار از عشق تو بودم. حتی عطرتنت همراهم بود! چه،......قشنگ؟!
حتا تجربة پیرهنت، یادم هست
گرمای نگاهت
حس حضوری که شبیه هیچکس نیست و فقط خاص تواست. و من که چطور بی‌تو هزاره‌هاست همچنان آواره‌آم
هزارسالة اول عهد کردم فکرت از سر به در کنم
حتی به‌یادآوری‌ت وقت مرگ
یا این‌که برگشتم تا پیدات کنم
یاد سرخ و گلگون عشق
عشقی پر از فراق و جان دادن
این را که تو را در مرگ به‌خاطر آوردم و باید پیدایت کنم
خیلی پیش قسم خوردم این‌گونه پی، یافتنت خود را آواره کوه و بیابان نکنم
عهد کردم معمولی و مثل همه فقط به عشقی ساده و زمینی اندیشه کنم
وه که به جنون می‌کشدم این خیال تو
یاد حضورت هنوز در پستوی جانم
و انرژی عشقت
زیر پوست تنم بالا و پایین می‌کند.
داغ می‌شوم
تب می‌کنم
دلم‌ می‌خواهد دوباره بخوابم.
که نه.
کاش باقی عمر در خواب روم و تو
در کنارم باشی
خدایا این چه خیال حزینی‌ست که به‌جانم ریخته‌ای؟
موهایم سفید شد
مثل دندان‌ها
هزارسال
هزار بار
از هزار نگاه، بی‌تو
گریختم
چشم زخود بستم
با غیر ننشستم
کجایی؟
نکند عشق از یادت رفته ؟
نکند دل به گیسوی تازه عروسی بستی؟
نکند عهد الست از دست گشودی و دستی دیگرگرفتی؟
نکند چشمت بر زنی اوفتاده؟
نکند بر پیرهنی رقصیده؟
نکند بر چشمی جادویی نگاه کرده باشی
نکند خواب زنی تو را برده
نکند، نکند، نکندها را چه کنم؟
نکند گرفتار جادو شدی؟
نکند عهدمان از یاد بردی؟
نکند مرا فراموش کردی؟
نکند سراب باشی؟
نکند در راه نباشی؟
نکند
این سفربی تو به انتها رسد؟
فقط
یکبار
فقط یکبار دیگر
به خوابم بیا
دستم بگیر و با خود ببر

۱ نظر:

  1. سلام بانو
    این شمارة آتیشنشانی 125 تهران است . البته به نظر من باید شما با آتیش‌ نشانی گوگول هماهنگ بشید . این طور که معلومه بزودی این بلاگ آتیش میگیره . خدا کنه زودتر این آتیش بیوقته خاموش بشه

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...