۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۸, شنبه

بلاروزگار عاشقیت

چقدر دل بعضی آدم‌ها خوشه، به‌خدا
من کی گفتم عاشق شدم؟ که سورو ساتی بپا شده و شما جاموندید؟
رفتم دکتر گفته دریچه میترال قلبت دچار پیری شده و وا داده. منم گفتم: وا
دکتر؛ من یه هفته‌است هی فکر می‌کنم عاشقم.
نگو این داره از کار می‌افته!
خب خبر از این بی‌مزه تر هم می‌شه؟
دکتر جان فرمودن: شاید دیگه قلبت کشش عشق و نداره و با شدت هیجان تازه ول شده؟
گفتم دکتر: آخه الکی که قلب ول نمی‌شه! بعد هم
منم اتفاق تازه‌ای برام نیفتاده که این از حال بره! تازه دکتر جون این برای آدم زنده‌اش دیگه تاپ و توپ هم نمی‌کنه؛ چه به وهم و خیال
گفت: پس سیگارت و بذار کنار بلکه دو روز بیشتر بمونی یکی پیدا بشه

۲ نظر:

  1. با این سیمای وبلاگ و آهنگی که بالا می آد آدم فکر می کنه وارد یه معبد بودایی شده تو تبت!!! تو رو حضرت عباس!! برگرد به همون زمین سبز و واقعی که روش میشه روی دوپا راه رفت.من هر کاری می کنم آبم با این اشو و موشو تو یه جوب نمیره. اینها در روی ابرها قدم میزنند و من بروی زمین مزخرف خودمون. اینجوری این منم و یه جفت پا اون بالا تو آسمون باد ادمو به هر طرفی ممکنه بنشونه. مراقب باش همشهری.1.

    پاسخحذف
  2. خاک به سرم همشهری
    تو هم شدی جناب .... از ما بهترون؟
    بابا ما که از اول با کلاغ‌ها می‌پریدیم. حالا اسمش رو از ترس از ما بهترون نمی‌بریم بماند. اوشو که باز زمینی تره
    جان حضرت عباس، تفرشی بازی درنیار ما که نه دیگه کورش موند برامون و نه آدم بذار دل از این بوته ریواس بکنیم و بزنیم به تبت
    کی به کیه
    اما بودا در پارسی به معنای بت قلمداد شده و من هرگز بودایی نخواهم شد
    این رو قول شرف می‌دم. اما جان خودم هر چیز این اوشو که بد باشه، معنای عشق و آزادی بی خواست رو خوب تفصیر کرده
    بذار نون و ماستش رو بخوره این کنارها

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...