۱۳۸۷ خرداد ۴, شنبه

منه، من

این ذات بشری‌ست که حتی در عشق هم رسوخ کرده و ما همیشه طلبة کسی هستیم که نیست
وقتی هست تو نیستی چون در پیه کسی هستی که نباشه
وقتی می‌ره تو پیدا می‌شی و در رودرویی با آنچه که داشتی و از دست دادی تا دوباره عزیز بشود و این داستان آنقدر تکرار و تکرار که در زمان از یکی آویزان ماندیم که به درد هیچ چیز زندگی و تنهایی ما نمی‌خوره
فقط دنبالش راه افتادیم چون حاضر نشده مثل آدم باشه تا تو به تمام او را شناسایی و بعد رها کنی.
این کشف رمز و اصرار برای نداشته‌ها همان عامل بیچارگی و ابزار منیتی است که همواره موجب بدبختی و اندوه انسان بوده. چه چیزهایی که حتی نیاز حقیقی‌مان نبود و همه عمر را برایش گذاشتیم
مثل نیمة کیهانی که با عدم باور هرگز ملاقات نمی‌شود و گاه می‌آید و می‌رود و ما نمی‌فهمیم چون در انحنای ذهن درگیریم
و آن‌که می‌رود باز همانی‌ست که وقت نکردی بفهمی می‌توان دوستش داشت و روزی به خود می‌آیی که او رفته و تو او را با همه وجود خواستاری و نداری
این‌هم بازنشئات گرفته از منییتی است که همواره فریاد می‌زند، پس "من " چی؟ چرا" من" ؟ "من‌" که انقدر ماه‌ هستم؟
و او رفته و تو هنوز نفهمیده بودی چقدر می‌توانی دوستش داشته باشی
و تو منتظر می‌مانی چون " من" باور نداره کسی او را رها کند

۲ نظر:

  1. گزندگي كار بسيار سهل و ساده اي است
    و تو با اين همه تلخي، هنوز شيريني، مي تواني بسيار بيش از اين گزنده باشي بدون اينكه به تلاشي سخت، نياز باشد. سيب تلخ مايملك ذهن توست كه هيچ كس نمي تواند آن را بچشد مگر خودت. و اكنون دير است. تمام سلول هايت مسموم سيب تلخ ذهنت شده اند و در سكرات اين مسموميت تلخ هيچ نمي توان گفت مگر هذيان، و تو تسليم شدي. مي انديشيدم هنوز جنگاوري. دوباره به تگد برگرد تا برايت بگويم.
    تقديم با سيب ملس عشق
    كـريــم

    پاسخحذف
  2. من همیشه به شما به دید یک استاد می‌نگرم و حتی زهر تلختان را دوست دارم. هرچند گزنده گویی‌های همیشگی شما باشد
    برای گفتن نیاز به رجعت به جایی نیست. برای من بیش از رفتنی ساده که کندن از عادتی دراز بود و در این پیروزیه من بر خود پیروز شدم.
    اینها تمام روی‌کرد به جهانی‌ست که عاری از حضور واقعی ماست و من باید خود را باور کنم.
    در اینک و اینجا و برای شادی نیاز به کسی بیرون از خود نداشته باشم و باز به خودم برگدم که بیرون زمن هیچ خبری نیست
    و تا هنگامی که این ذهن بنا بر تشخیص شما مسموم است، بگذارید در تعفن خود پرسه زند بلکه به خود باز آید.

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...