چه موجودات خوب و دوست داشتنی هستیم ما بشر جماعت
فقط یه کم گول خورمون ملس از آب دراومده که یقین از حکمت خالق
که فضولیش به ما نیومده
مهم اینه که گاهی با یک آب نبات ترش هم ذوق میکنیم و گاه با شهری از طلا نیم بنده نیشمونم باز نمیشه
البته یهوقت خدا نکرده فکر نکنی عید شده و خبرایی هست. اتفاقا از این حال خرابتر هم مگه ممکن هست؟
اما خب از اونجایی که سیستمم از ازل یهنموره اتصال داره، بیربط و بیوقته قاط میزنه و حال مانیتوری پیدا میکنه که هی برای خودش صفحه اکسپلور باز میکنه و تو کلافه میشی
الانم فکر کنم فیوز پرونده و خل شده
ترس همسایهها نبود چه بسا الان یه گانز ان روزس؛ میذاشت و با صدای بلند اون وسط گوش میکردم و گیتار بیس به دستش
یعنی شما زیاد جدی نگیر
هرموقع حالش خراب میشه. میزنه شبکه خبر و لاتا الات میبافه
حالا منم از تاریکترین ثانیههای تاریکی، شب به خودم میگم: بهقول سقراط
رنج و راحت حلقههای یک زنجیرند
پس اگر حال خراب شده
اونم این همه خراب، پس پای کوبی رو از یاد نبر که راحت بزرگی در راست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر