۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

پیدا کن پرتقال فروش را



وقتی از عصر طلایی کودکی می‌گم، یعنی این
شما الان بگو کی رو می‌تونی بکشونی ایران؟
خانم آنجلینا جولی یا جولیا رابرتز
هیچ فکرشم نکن از هیچ قماش جولی این‌ورا نمی‌آد
اون قدیما امکانات ابلیس ذلیل مرده و دارو دسته‌اش کم بود
در نتیجه، کجای زندگی ما غم بود؟
هواپیما می‌خواستی، نو آکبند، حتا قبل‌‌تر دست هیچ خانم دکتری نبود
زائر امام هشتم می‌خواستی، کی بهتر از اجنبی، دشمن
شما حساب کن، از شاه می‌رفت زیارت تا خانم الیزابت تیلور و الی آخر
عاشوراهم به وقت‌ش عاشورا بود و عید هم در نوبه‌ی خودش عید بود
این‌همه ذهن، درگیر وجود نداشت و ذهن هم که مساوی‌ست با جهنم
مردم نون و ماست خودشون رو می‌خوردن، سوار کالسکه می‌شدیم و ماهواره و اینترنت هم نبود
ولی کسی در هیچ کجای دنیا از شنیدن اسم ما شوکه نبود
چی شد که ایی‌طور شد؟
تقصیر انقلاب بود؟ خب من بگم خودت رو بنداز توی چاه، باید بندازی؟
تقصیر جنگ و شرایط بد اقتصادی‌ست؟
والله ما یه رابعه می‌شناختیم که در اوج بدبختی و اسارت و گرسنگی تن به خفت نداد
تقصیر چی بود پس؟
این ذلیل مرده‌ی ابلیس که ذهن همه رو ویروسی کردو یک لحظه آرامش نداریم و 
سکوت درون سیری چند؟
خب همینه ، ما اون‌وقت‌ها ان‌قدر با خودمون بلند بلند فکر نمی‌کردیم
به چیزی شک نداشتیم، دنیارا کودکانه و صادقانه باور داشتیم و در لحظات جاری می‌شدیم
همه این‌ها برمی‌گرده به این ذهن ذلیل مرده‌ی ابلیس که روز به‌روز پروار تر شد و
خوراک بیشتری برای تغذیه خواست و مام می‌تونیم تا قیامت با خودمون وراجی کنیم
وارد قیاس و مال من مال تو بشیم. وا بدیم و با شرایط بریم
بله انسان امروز تابع شرایط زندگی می‌کنه، اما انسان دیروز در هر شرایط شاد بود
حالا پیدا کنید پرتقال فروش را
.
.
.
.
محله‌ی بد ابلیس، ذهن
ما وادادیم
جرات کن باور داشته باشیم ما به نکبت و بدبختی وا دادیم
و ذهن‌مون رو دو دستی تقدیم این تغذیه‌ی رایگان کردیم




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...