۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

آخر ترس ، مرحوم هیچکاک بود

اون قدیما، یعنی به وقت بچگی ما آخر ترس ، مرحوم هیچکاک بود و
آخر فیلم وحستناک هم جن گیر
دل نداشتیم به بیش از این ها بدیم
دل بود قد دل کبوتر، کوچیک و لرزون
اما حالا تا دلت بخواد نسل جدید
با ومپایر حال که می‌کنه هیچ
تا ته فیلم چشم از تی‌وی برنمی داره
تا چشمای یارو از حدقه در بیاد، سی چهل دور روده‌اش دور گردنش بپیچه
باتبر کله‌اش رو دو تا کنه
خون همه‌جا را برداره 
از در و دیوار هیولای چندش آور بباره
شاید آخرش کمی ارضا کننده بشه
می‌دونی این یعنی چی؟
یعنی ته همه اون‌چیزایی که از مردنش وحشت کردم



لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...