یه چیزی هست بهنام
خریت
یعنی این کشف تازهی دیروزم بوده
نژاد انسان سه گروهاند
اولیها از نژاد ، لیلیت و بندهی نفس و خودخواهیاند
دومیها نیمه احوال و گاهی اینور و گاه اونوری اند
گروه سوم که از خاصانند
همونهایی اند که خرند
منم از همان دستهی خاصان خرم که، هر چی به سرم میآد
آدم نمیشم و نمی تونم مقابله به مثل کنم
نمی دونم بزدلم یا خر شاید هم هر دو
که این هیچ هنر نیست و همیشه در برزخ نه آن و نه این گیرم و اسمش شده
عبور از آتش الستی
همه عمر فکر کردم یه جا یه تعهدی چیزی به شما دادیم که این همه در وجودم شعله میکشی
بعدهها شک کردم
حالا فهمیدم من فقط خرم
خری بی دست و پا که نمی تونه فریاد را با فریاد و خشم را خشم جواب بده و
دائم از یه چیزی میترسه که اسمش را گذاشته آزمون شما
حالا کی گفته که من می باید به این آزمونها گرفتار بشم؟ با شماست
نه هفت پشتم از انبیا بوده و نه خودم حس رسالت دارم
اما باز از در و دیوار برام میآد
حالا
جناب خدا،
میشه بگی ما کی واحدی رو افتادیم که باید هی امتحان بدیم؟
یا قراره بعد از این همه آزمون و خطا چه غلطی بکنم؟
ولی باز همچنان خر هستم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر